
سمیرم شهر چاله چولهها+ تصاویر
خیابان، به عنوان چهارچوب، بدنه و ساختار اصلی هر شهری به شمار میآید که همچون شریان های اصلی بدن انسان موجب پویایی و زندگی بخشیدن به آن میشود اما شهرستان سمیرم شریان های حیاتی اش پر از فراز و نشیب هایی است که همه مردم را به سطوح آورده است.
سمنا- سید محمد مهدی قائم مقامی/ خیابان، به عنوان چهارچوب، بدنه و ساختار اصلی هر شهری به شمار میآید که همچون شریان های اصلی بدن انسان موجب پویایی و زندگی بخشیدن به آن میشود.
خیابانها درحقیقت جزئی از فضاهای عمومی شهر بوده و به عبارتی محل اتصال و ارتباط فضاها و فعالیتهای شهری به یکدیگرند که نمونهی واقعی زندگی ساکنین یک شهر اعم از فعالیتهای عمومی و خصوصی در آن صورت میپذیرد.
شهرستان سمیرم با مساحت ۵۲۲۴ کیلومتر مربع در جنوب غربی استان اصفهان با ارتفاع متوسط ۲۴۰۰ متر از دریا، در مجاورت سه استان چهار محال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد و فارس واقع شدهاست.
این شهرستان ۹/۴ درصد مساحت و ۱/۴۵ درصد جمعیت استان اصفهان را شامل میشود و از نظر موقعیت قرارگیری در حاشیه جنوب شرقی رشته کوههای زاگرس قرار گرفته بهطوریکه رشته کوههای دنا به صورت حصاری در غرب و جنوب غربی آن کشیده شدهاست.
شهر سمیرم با گذشت بیش از ۴۰ سال از شهریت آن هنوز یک خیابان با آسفالت مناسب و سالم نداشته و بهتر است به جای شهر آب و آبشار به آن شهر چاله و چوله بگوییم.
اگر در خیابان های سمیرم برای انجام کار های روز مره از وسیله نقلیه استفاده کرده باشید لحظه ای نخواهد بود که صدای لاستیک و زیربند ماشینی که در چاله های موجود در خیابان های اصلی شهر می افتد از گوشتان خارج شود.
این موضوع جایی جالب تر می شود که در بعضی از خیابان ها که با هزینه های بسیار لکهگیری یا آسفالت کشی می شوند در کمتر از کسری از ثانیه کارگران زحمت کش یک ارگان با بیل و کلنگ به جان آسفالت افتاده و آن را حفاری میکنند.
نمیدانم چه حکایتی پشت این موضوع قرار دارد که امروز آسفالت میکُنند فردا آسفالت را میکَنند…
راننده های تاکسی به سطوح آمده اند
پای درد و دلهای یکی از راننده تاکسیهای شهر نشستم که از وضع خراب خیابان ها اساسی گله مند بود و میگفت:« ما باید از صب تا شب پشت فرمون باشیم و دنده صد تا ی غاز عوض کنیم تا بتونیم با درآمدمون ی لقمه نون حلال ببریم سر سفره زن و بچمون ولی با این وضع افتضاح خیابونامون فقط به تعمیر ماشین بیشتر نمیرسیم.»
او که دلش از وضعیت نابسامان خیابان های شهر حسابی پر بود و معلوم بود که ضرر زیادی را از این بابت متحمل میشود با ناراحتی شدیدی که در چهره اش داشت گفت: « نه شهردار به فکر این چاله چوله های وسط خیابونه که هر روز مثل قارچ بیشتر و بیشتر میشن و نه شوراهای شهرمون که بهشون رای دادیم تا به دردمون برسن به فکرمونن؛ دیگه نمیدونیم باید به کجا داد بیاریم، بعضی وقتا با خودم میگم تاکسی رو بیفروشم بزنم به ی کار دیگه ولی بازم منصرف میشم چون منی که این همه مدت این کار رو انجام میدم اگه بخواهم پا پس بکشم بقیه تازه کارا هم پا پس میکشن و وضع خوبی برا شهر نمیشه.»
این راننده که واقعا مشخص بود دل پری از این وضع خراب خیابانها داشت دست من را گرفت و با خود به سمت تاکسی برد و از من خواست سوار شوم،رفتارش برایم جالب بود ” دلیل این همه احساس آرامش و صمیمیتش با من را شغل من که خبرنگاری بود عنوان کرد؛ بگذریم” بعد از سوار شدن با هم چرخی در خیابان ها شهر زدیم و در راه برایم چند دقیقه ای حرف زد و گفت: « انصافا خودت نگاه کن، به اینجاها میگن خیابون، والا اگه جاده خاکی بود صاف تر بود از اینی که الان با آسفالت درست کردن، یجارو اداره آب میکنه اون طرفشو اداره گاز، یجاشو سالم نزاشت از جیگر زلیخا هم بدتره این خیابونای شهرمون.»
بعد از این که از میدان ماندگار به سمت میدان معلم در حرکت بودیم با خنده معناداری گفت:« اینجارو کندن فاضلاب بکشن خب دستشونم درد نکنه خوب شد ولی این وضعیت افتضاحی که برامون درست کردنو چرا جمعش نمی کنن؟ یمدت که از خیابون زیر تقرچه و پارک دریاچه میرفتیم که زیربند ماشین و کمک فنرامون داغون شدن حالا هم که اینجا وضعش از اونجا بدتر شده، چرا این کانالو قبل از نشست کامل خاکش آسفالت کردن که حالا این شکلی بشه؟ حالا همش به کنار موندم چرا سرعتگیر گذاشتن اینجا؟ نه که خیابونش الحمدا.. قربون مسئولامون برم صاف صاف هست و میشه تند بریم سرعت گیرم گذاشتن…»
دل پری داشت از وضعیت نابسامان خیابان های شهرش، او که راننده تاکسی بود و از صبح تا شب در خیابان ها تردد میکرد خرابی جاده ها را از هر شخص دیگری بهتر لمس کرده بود و حرفهایی میزد که جای تامل فراوان داشت.
مسئولان خود را به ندیدن زدهاند
بعد از خارج شدن از تاکسی و شنیدن درد و دل های آقای راننده یکی از جوان های شهر را که کمی هم میشناختم دیدم که داشت با بیل مقداری شن داخل چاله جلوی خانه شان میریخت، به سراغش رفتم و چرایی کارش را پرسیدم: «والا خیلی وقت پیش اینجارو کندن برا لوله آب ولی الان چن ماهی میشه که درستش نکردن ی نم بارون که میاد هرچی شل و گل هست میاد توی خونه حالا دیگه گفتم خودم یکمی شن بریزم که حداقل کمتر شل و شورات بیاد توی حیاط خونمون»
سجاد هم که انگار دل پری از چاله ها و خرابی کوچشون داشت گفت: «ای کاش مسئولا یکمی توی خیابونا بالا پایین میرفتن تا درد مارو بفهمن فک کنم که فقط راه خونه تا محل کار رو میرن و میان با خدا توی شهرای دیگه هروقت بارون میاد مردم شادن و خوشحال چون هم شهر تمیز میشه هم هوا ولی ما سمیرمیا چی؟ تا ی بارون میاد انگار عذاب نازل شده نه ی پیاده رو درستی داریم نه خیابون درست و درمون ی نم بارون که میاد کل شهر رو شل میگیره نمیشه تکون خورد آخه تا کی این وضع باید ادامه پیدا کنه؟ »
آقا سجاد که به نظر میومد حال خوبی هم نداشت بهم گفت:« آخه مسئولای شهر ما خودشون رو زدن به ندیدن، یعنی مگه میشه شهردار این کانال جلوی پارکینگ شهرداری خودشون رو ندیده باشه؟ بابا ما هیچ به فکر خودتون باشین حداقل اون ماشینای شهرداری بیت الماله خیابون و کوچه بیت الماله اگه این اسفالتارو بهش رسیدگی نکنین و بیشتر خراب بشه حق الناس میشه و هرچکسی از حقش نمیگذره.»
اینجا سمیرم است خیابان های شهر وضعیتشان خراب، ماشین ها زیربندشان و زیربندی های شهر ماشینهایشان…
سمیرم که یکی از شهر های هدف گردشگری کشور در فصلهای تابستان بهار و حتی زمستان و پاییز میباشد با این شرایط دیگر توان پذیرایی از میهمان هار ا نخواهد داشت چون با چنین وضعیتی شهر روز به روز بهجای پیشرفت پسرفت هم خواد کرد.
وعدههای مسئولان چه شد؟
۴ تیرماه سال ۱۳۹۶ بود که اصغر سلیمی نماینده شهرستان سمیرم از اختصاص قیر یارانه ای خبر داده بود و در گفتگو با خبرنگاران از تخصیص قیر رایگان برای شهر سمیرم خبر داده بود که متاسفانه با گذشت بیش از یک سال هنوز بیش از ۹۰ درصد خیابان های سمیرم وضعیتشان خراب است.
لیاقتمون همینه…
لیاقتمون همینه…همین
شما شاید
ولی اگر هرکسی به عنوان شهروند وظیفه خودش انجام بدهد همه چیز درست میشه
مثلا تو این همه سال هنوز مردم نمیدونند اشغالشون کی بذارند بیرون ک سگ و گربه پارهش نکنه و نریزد وسط خیابان
برا خونشون گاز و آب میکشند ولی یادشون میره چاله ک تو خیابون کنند رو پر کنند.نتیجه اش میشه همین ک دیدید