
نهضت خاطرهنویسی شروع شد
زندگی سیدمرتضی نبوی که در حال نوشتن جلد دوم کتاب ایشان هستم. از نظر مذهبی، مبارزات سیاسی و سبک زندگی که داشت برایم جالب توجه بوده است.
به گزارش سمنا؛ جواد کامور بخشایش نویسنده، محقق و پژوهشگر حوزه ادبیات، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که تاکنون آثار متعددی را به چاپ رسانیده. او علاوه بر نگارش مقالاتی در فرهنگ ناموران معاصر ایران، دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، فرهنگ نامآوران، فصلنامه پانزده خرداد و… در همایشهای مختلف آثاری همچون یاس در قفس و نامی که ماند را در قالب کتاب انتشار داده است.
کتاب «زندان موصل» خاطرات ۱۰ سال اسارت رباطجزی بهانهای شد تا با ایشان گپ وگفتی داشته باشیم.
جواد کامور بخشایش نویسنده، محقق و پژوهشگر حوزه ادبیات، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که تاکنون آثار متعددی را به چاپ رسانیده. او علاوه بر نگارش مقالاتی در فرهنگ ناموران معاصر ایران، دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، فرهنگ نامآوران، فصلنامه پانزده خرداد و… در همایشهای مختلف آثاری همچون یاس در قفس و نامی که ماند را در قالب کتاب انتشار داده است. کتاب «زندان موصل» خاطرات ۱۰ سال اسارت رباطجزی بهانهای شد تا با ایشان گپ وگفتی داشته باشیم.
در ابتدا بفرمایید چرا تاریخ شفاهی اهمیت دارد؟
تاریخ شفاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت از این جهت که تاریخ را مردمی میکند و روایت و نگارش حوادث را به متن جامعه میکشاند. به ریزترین و جزئیترین حوادث، آن هم از زبان مردم و شاهدان اشاره دارد. احساس و عاطفه در این آثار حاکم است که تاریخ رسمی این مشخصهها را ندارد، به همین خاطر تاریخ شفاهی توانسته بین مردم جا باز کند.
چرا با این وجود خیلی شناخته شده نیست؟
به نظر من اقبال مردم برای کارهای خاطرهای بد نیست. ما توانستیم یک نهضت جدیدی به اسم نهضت خاطرهنویسی راه بیندازیم. در این ۱۰ سال اخیر حتی سینمای جنگ ما هم نتوانسته است ارتباط دائمش را با مخاطب حفظ کند ولی کتاب و خاطره با استناد به این سبک موفق بوده است. نهضتی پدید آمد که آغازگر آن هم کتابهای تاریخ شفاهی بودند و توانستند مخاطبانی را که شاید ۱۰ سال از خاطرات جنگ دورشده بودند، به خاطرات انقلاب و جنگ برگردانند.
چگونه باید حرکت کنیم تا این ارتباط کم نشود؟
این فرآیندی است که باید درباره آن فکر و برنامهریزی داشت و راهکاری پیدا کنیم که تاریخ شفاهی را به سمت دانشگاهها ببریم و به شکل آکادمیک به آن نگاه کنیم تا مباحث نظری درباره آن زیاد تولید شود چون هرچه در این عرصه وجود دارد به نوعی تجربه است. حرکت تاریخ شفاهی امروز با استناد از تجربه افرادی است که در این عرصه گام نهادهاند، بنابراین ضرورت دارد به سمت مردم کشیده شود و اصولی و علمی باشد تا بتواند ماندگاری خود را حفظ کند. در عین حال توجه به مخاطب امروز را هم در نظر داشته باشیم.
یکی از مشکلات تاریخ شفاهی غلو خاطرات افراد در طول زمان است. این مسئله را چطور برطرف میتوان کرد؟
قطعاً همینطور است یعنی در کنار محاسن، آفت منمحوری راوی در حوادث وجود دارد، چون با توجه به ماهیت خاطره، افراد از زاویه دید خودشان مطالب را روایت میکنند، همین باعث مشکل است لذا باید به صورت علمی کار بشود و منمحوری مورد راستیآزمایی قرار بگیرد. اینکه هر خاطره را بشنویم و تولید کنیم مطمئناً نمیتوانیم با تاریخ پاسخگو باشیم و ارتباط منطقی و مفهومی بین آنها ایجاد کنیم چون هرکس روایتی دارد که همگونی ندارد. به نظرم خاطره باید با توجه به استنادات باشد و فعالان این عرصه به استنادات و راستیآزمایی توجه بیشتری کنند. درباره خاطرهگویی از شخصیتهای بزرگ هم همین گونه است؛ باید راستیآزمایی شود و اگر امکانش نیست، مجبوریم به فرد روای اعتماد کنیم که تاریخ نقلی میشود.
از بین کارهایی که در این حوزه داشتید کدام مورد برایتان بیشتر جالب توجه بود؟
زندگی سیدمرتضی نبوی که در حال نوشتن جلد دوم کتاب ایشان هستم. از نظر مذهبی، مبارزات سیاسی و سبک زندگی که داشت برایم جالب توجه بوده است. در تاریخ شفاهی دوره جنگ هم زندگی اولین شهید دفاع مقدس برایم بسیار ارزشمند است و برکات حضور این شهید در زندگی را بارها دیدهام.
شما به تأثیر سبک زندگی اشاره کردید، بیشتر توضیح دهید.
وقتی کتابی نوشته میشود به عهده سایر رسانههاست که کتاب را تبلیغ و معرفی کنند و به جامعه بکشانند، به خصوص کتابهای انقلاب و جنگ که دربردارنده سبک زندگی اسلامی هستند باید در جامعه پیادهسازی شوند چون در همه آنها درس زندگی است.
با توجه به اینکه افراد عمدتاً به خواندن مطالب کوتاه علاقه دارند چطور میتوان این کتابهای نسبتاً قطور را ترویج داد؟
متأسفانه این معضل جدی است باید فعالان و جامعهشناسان تمهیداتی بیندیشند زیرا بعد از نوشتن و نشر کتاب تازه باید راه ارتباطی با مخاطب را پیدا کرد تا کتابها انبار نشوند. به نظرم نیاز به یک شبکه جامع توزیع کتاب است تا مخاطب خاص خودش را در ابعاد و موضوعات گوناگون بتواند جذب کند. این راهکاری است که میتواند مفید باشد تا مخاطب خاص را با کتاب خاص وصل کند.
اخیراً کتابهایی را با روایتگری بازیگران در تلویزیون داریم. نظر شما در اینباره چیست؟
شیوه جدیدی است که روی بعضی کتابها جواب داده است. اگر بتوانیم هنر را با کتاب تلفیق کنیم، میتواند مؤثر باشد چون مخاطبان به راوی کتاب علاقه دارند مثلاً دختر شینا با اجرای ساده امین زندگانی وجهه پیدا کرد. جامعه باید یک نویسنده را بشناسد که زمان زیادی میبرد. تازه آن هم مخاطب خاص ولی برای اینکه مخاطب عام را جذب کنیم، این شیوهها خوب است تا نبود ارتباط بین مخاطب و نویسنده برطرف شود.
تبلیغات مختلفی از تلویزیون پخش میشود آیا مانند اینها تبلیغ کتاب هم لازم میدانید؟
بله، اعتقاد دارم وقتی تبلیغ چیپس و پفک میشود باید بخشی را هم به تبلیغ کتاب اختصاص داد البته ممکن است نویسنده یا مؤسسه نشر کتابی توانایی مالی زیادی نداشته باشند تا پول تبلیغ را بدهند باید رسانهها و رأس آن تلویزیون بستری فراهم کنند که بخشی از هزینهها را با تعاملی با سازمان مربوطه تأمین کنند و بخشی را هم با هدف اعتلای فرهنگ کتابخوانی بدون دریافت هزینه انجام بدهند تا عادت کنیم وقتی تبلیغ خوردنی در تلویزیون میشود کنار آن تبلیغ کتاب خوب هم میشود.
تاریخ شفاهی مربوط به خارجنشینان چقدر قابل استناد است؟
باید راستیآزمایی بشوند و مورد تطابق قرار بگیرند. خیلی از اسناد توسط مرکز اسناد انقلاب منتشر شده است؛ بنابراین وقتی در این زمینه خاطره میگویند به نوعی میخواهند رژیم قبل را تطهیر کنند که از این طریق میتوان به راحتی قابل انطباق قرار بگیرند. ما روایان زیادی از انقلاب داریم همه اینها را میتوان در کنار هم چید و به آنها جواب درستی داد. مثل فیلم انقلاب ۵۷ که یکسونگری کرده بود. باید با تولید کتاب، راه مقابله با تحریفات آنها را داشته باشیم البته بعضی کتابها هم ارزش جواب دادن ندارند.
اتاق فکری در این رابطه داریم؟
نه اما در سالهای اخیر مؤسسات تاریخ شفاهی انجمنی را تشکیل دادهاند به اسم مهتاب که دور هم جمع میشوند و سیاستگذاریهایی داشتهاند تا حداقل کارهای موازی صورت نگیرد.
درباره کتاب «زندان موصل» برایمان بگویید. از کجا شروع شده؟
یک اتفاق بود. وقتی با آقای علیاصغر رباط جزی آشنا شدم احساس کردم خاطرات ایشان قابلیت کتاب شدن را دارد. تا اینکه از اسفند ۸۹ کار شروع شد. ۵۰ جلسه با ایشان مصاحبه داشتم و ۳۵ جلسه با افرادی که ایشان اسم بردند و سرانجام در قالب کتاب درآمد. برای جذب بهترمخاطب علاوه بر روایتهای ایشان، فضای کلی اسارت، نام افراد مؤثر، شکنجهگران، زندانبانان و… را در انتهای هرفصل آوردم تا با استفاده از خاطرات، بررسی بیشتری داشته باشند.
کتاب هشت فصل دارد؛ هشت فصل به تداعی هشت سال دفاع مقدس. به تداعی دروازههای مختلف اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق، عنوان فصول کتاب را دروازه گذاشتم.
بازخوردها چگونه بود؟
البته هنوز زود است، ولی در مراسم رونمایی استقبال بینظیری شد. اساتید، علاقهمندان و فرهیحتگان زیادی حضور داشتند. انشاءالله کتاب با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند.
قصد ترجمه کتاب را هم دارید؟
علاقهمند هستم ولی این کار به سیاستهای مجموعه که کتاب را منتشر کرده بازمیگردد. باید ببینیم نگاهشان چگونه است. خودم به ترجمه اعتقاد دارم تا کار ارزش بیشتری پیدا کند، زیرا کتاب نگاه فراملی و فرامنطقهای دارد.
خاطرهای از زندان موصل دارید؟
من همیشه با راویان ارتباط عاطفی برقرار میکنم. رفتوآمد خانوادگی یا سفر برای بازسازی برخی خاطرات دارم. بعد از ۵۰ جلسه گفتوگو، شاید ۱۰۰ساعت سفر با هم داشتیم. نکته جالب اینکه سه ماه بعد از ازدواج ایشان اسیر شد. در این ۱۰ سال اسارت ارتباط او و همسرش از هم قطع نشده بود از طریق نامه با هم مرتبط بودند و به هم امید و روحیه میدادند.
درحالی که آقای رباطجزی در شرایط سخت زندان بود و خانمش هم شرایط خوبی نداشت ولی هر دو در نامههایشان از توکل، استقامت و صبر برای هم نوشته بودند که بسیار زیبا و اثرگذار است. نکته دیگر مربوط به روستای ایشان در حوالی سبزهوار است.
روستای دورافتاده ۴۷ شهید داشت که تعدادی از آنها با آقای رباط جزی مرتبط بودند ولی حتی دو خط درباره هیچ کدام از این شهدا وجود نداشت. برای همین کار نوشتن را کنار گذاشتم و شروع به تحقیق درباره شهدا کردم و همه آنها را به ترتیب الفبا گویاسازی نمودم. دلم میخواست کارم به نام شهدا مطهر شود.
پس این کتاب به نوعی دایرهالمعارف هم هست!
بله، یک تاریخ سیاسی، اجتماعی و منطقهای است که علاوه بر خاطرات ایشان، سعی کردم به جوانب دیگر هم بپردازم. خاطرات اسارتگاههای عراق در این کتاب بیان شده است.
کتاب در کنار اینکه خاطرات است با توجه به حاشیهنگاریهای مفصل، یک دایرهالمعارف اسارت است. من هیچگاه در روایت خود از جنگ شروع نمیکنم بلکه از زادگاه فرد که شخصیت شکل میگیرد کار را شروع میکنم. امیدوارم کتاب با مخاطب ارتباط پیدا کند.
نویسنده : معصومه طاهری